مشکلات رسول خدا ـ ص ـ در مدینه
مشکلات رسول خدا ـ ص ـ در مدینه پیغمبر در مدینه خود را با سه طایفه روبرو می دید: نخست: طایفه مهاجران فقیر که برای کسب آزادی و فرار از ظلم و ستم مشرکان، شهر و دیار و مال و ثروت خویش را فدا کرده، پس از هجرت پیامبر ـ ص ـ یگان یگان یا بصورت دستجمعی از
پيغمبر در مدينه خود را با سه طايفه روبرو مي ديد:
نخست:
طايفه مهاجران فقير كه براي كسب آزادي و فرار از ظلم و ستم مشركان، شهر و ديار و مال و ثروت خويش را فدا كرده، پس از هجرت پيامبر ـ ص ـ يگان يگان يا بصورت دستجمعي از مكه به مدينه آمده بودند. اغلب اينان در مكه تجارت مي كردند و از اين رهگذر به ثروت فراواني دست يافته بودند. قرآن درباره اين گروه فرمايد:
«للفقراء المهاجرين الّذين اُخرِجوا من ديارهم و أموالهم يبتغون فضلا من الله و رضواناً و ينصرون الله و رسوله أُولئك هم الصادقون.»
دوم:
افراد دو قبيله اوس و خزرج كه پيامبر ـ ص ـ را مورد محبت و مهر خود قرار دادند و يا ريش كردند و از نوري كه بر آن حضرت فرو فرستاده شده بود، پيروي نمودند. پيشنه اكثر اينان كشاورزي و باغداري بود و جمعيت زيادي از ياران پيامبر ـ ص ـ را تشكيل مي دادند: خداوند در وصف آنها چنين فرموده است:
«والذين تبوّؤا الدّار والايمان من قبلهم يحبُّون من هاجر إليهم ولا يجدون في صدورهم حاجة ممّا أُوتُوا ويُؤثِرون علي أنفسهم ولو كان بهم خصاصة ومن يوق شحَّ نفسه فأُولئك همُ المفلحون.»
سوم:
يهوديان مدينه كه همواره آتش افروز جنگ و دشمني ميان اوس و خزرج بودند و رسالت محمد ـ ص ـ و نيز ياران و پيروان آن حضرت را به ريشخند مي گرفتند.
وجود اين سه طايفه و عوامل ديگر ايجاب مي كرد تا پيغمبر ـ ص ـ در انديشه افكندن طرحي نو و دميدن روحي تازه در جامعه مدينه باشد. پيغمبر ـ ص ـ بدين منظور با امضاي معاهده با يهود آنها را به برخورداري از آزاديهاي خصوصي و ديني شان مطمئن ساخت و به آنها تفهيم كرد كه حمايتشان مي كند و در مقابل با آنها شرط كرد كه ايشان نيز از وي و آيين و پيروانشان دفاع كنند.
در ارتباط با شكاف طبقاتي در جامعه مدينه و از بين بردن فقر و غناي مفرط نيز با ايجاد پيمان برادري در ميان آنها كوشيد تا اين فاصله را به نحوي از ميان بردارد. انصار، چنانكه گفته شد، اهل كشاورزي و باغداري بودند و مهاجران كه پيشه غالب آنها تجارت بود به جايي آمده بودند كه نه سرمايه اي داشتند و نه كاري جز تجارت بلد بودند. انصار در كمال ايثار و فداكاري، قرار گذاشتند تا زمين هاي مهاجران را نيز تحت رعايت و كشاورزي بگيرند محصول آن را بطور يكسان و مساوي ميان خود تقسيم كنند.
البته تلاش پيامبر ـ ص ـ براي رفع اين فاصله طبقاتي به همين مورد ختم نمي شود. آن حضرت برخي غنايم را، مثل اموال يهود بني نضير، به مهاجران اختصاص داد و فقط سه نفر نيازمند انصاري را در اين غنيمت با آنها شريك ساخت و به ايشان فرمود: اگر مي خواهيد اموال و خانه هاي خود را با مهاجرين قسمت كنيد و با آنها در اين غنيمت مشاركت جوييد و اگر مي خواهيد خانه ها و اموالتان از خودتان باشد و چيزي از اين غنيمت براي شما تقسيم گردد. انصار پاسخ دادند: ما اموال و خانه هاي خود را با مهاجران قسمت مي كنيم و غنيمت را هم به ايشان مي دهيم و در آن با مهاجران مشاركت نمي كنيم.
بدين سان انصار جوانمردي و مروّت را در حق مهاجران به نمايش گذاردند چنانكه خود مهاجران درباره آنها مي گفتند. هيچ كس را مثل انصار مدينه نديديم، در مواسات با ما بخوبي عمل كردند و اموال خود را به ما بخشيدند و ما را در پيشه و كار خويش مشاركت دادند تا آنجا كه مي ترسيديم همه اجر و پاداش خداوند نصيب آنها گردد.
تشريع اذان
يكي ديگر از فرازهاي مهم در بدو ورود پيغمبر ـ ص ـ به مدينه، تشريع اذان بوده است. داستان از اين قرار بود كه مردم براي گزاردن نماز در غير وقت خود پيش پيامبر ـ ص ـ مي آمدند. در اينجا نقل مورخان شيعه و اهل سنت باهم در شرح اين حادثه تاريخي تفاوت مي يابد. بنابر نقل ابن هشام پيغمبر براي رفع مشكل فوق در انديشه آن بود كه مثل يهود از بوق براي آگاهي دادن مردم به وقت نماز و يا مثل مسيحيان از ناقوس استفاده كند. ليكن از اين امر منصرف گرديد و با ياران خود به مشورت پرداخت. عبدالله بن زيد خزرجي خدمت آن حضرت خوابي را كه ديده و در آن جملات اذان را از مردي سبزپوش شنيده بود نقل مي كند. پيامبر ـ ص ـ نيز خواب او را رؤياي صادقانه و حق قلمداد كرده به بلال مي فرمايد كه همان جملات را به عنوان اذان بگويد. در همين حين عمر بن خطاب هم كه در خانه اش عبارت اذان را شنيده، شتابان پيش رسول الله ـ ص ـ مي آيد و مي گويد: من نيز در خواب خود عين اين عبارات را شنيده ام. پيامبر نيز با شنيدن گفته عمر مي فرمايد:
«فلله الحمد.»